تو چه میدانى


تو که نفست از جای گرم میاید


تو که قلبت را دریای میبینی


و هیچ غمت نیست


تو که برای پر بودن شکمت در فرداها مطمئنی


تو چه میدانی فقر چیست


بدبختی کدام است


تو بدبختی یا بدبختی بدبخت است؟

تو چه میدانی


تو که ادای آدمهای خوب رو در میاری


تو که به ظاهر دلت میگیره وقتی یه فقیر و میبینی


اما اصلا بهش کمک  نمیکنی


وقتی هم که میکنی یا با منت و خفت و  خاری


یا واسه ء در کردن اسم....

دارم به خودم فوش میدم

حیف فوش بلد نیستم بدم

منم نمیدونم


نظرات 3 + ارسال نظر
آریا شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:18 ق.ظ http://www.weysstory.persianblog.com

سلام... دیگه به من سر نمیزنی ... اه ... خودم که هیچی دیگه به وبلاگ ما هم سر نمیزنی ... انگار داره بهت خوش میگذره... وقتی که تو خوش باشی من هم خوشم .... بای

ساقی شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.weysstory.persianblog.com

سلام. من و تو معنی فقر رو هیچ وقت نمیفهمیم . میدونی مشکل چیه؟ فقیر نیستیم. البته از نظر مالی.من خودم از نظر عرفانی و فکری و شعوری و .... خیلی فقیرم.امیدوارم تو نباشی..... خدافظی

میثم جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:59 ق.ظ

سلام عزیزم
بازم مثل همیشه با سوز اما زیبا ...
منتظر متنهای خوشکلت هستم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد