شب

 

اى شب ، به پاس صحبت دیرین ، خداى را


با او بگو حکایت شب زنده داریم


با او بگو چه میکشم از درد اشتیاق


شاید وفا کند بشتابد به یاریم


 

آنها که کهن شدند و اینها که نوند


هر کس بمراد خویش یک تک بدوند


این کهنه جهان بکس نماند باقی


رفتند و رویم و دیگر آیند و روند

 



نظرات 1 + ارسال نظر
علی رجب پو&#1585 دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:48 ب.ظ http://132132.persianblog.com

سلام خوب من
نوشته هات قشنگه ولی وبلاگت خيلی سنگينه زيادگيرميکنه
منتظرنوشته های قشنگت هستم
به وبلاگ من يکسری بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد