سلام اى عزیز ترین ، اى مهربا نترین

 

با خسته ترین و شکسته ترین قلب برایت مى نویسم 

 
براى تو که هنوز هم دوستت دارم.

 

مدت ها می گذرد از آخرین زمانى که من و تو به هم عاشق بودیم

 و از تو هیچ خبرى ندارم.

 

لحظه لحظهء این مدت را بیاد دارم ، سخت ترین و
 
دردناکترین لحظات عمرم و تنها یک آخر
دارد

 و آن به انتظار ماندن و چشم براه داشتن

که تو کى خواهى آمد.

 

و هراس از این دارم که نیایى و این

اشگ دلم را تازه تر می کند 


به اندازهء سالهایى که

 

وفادار تو بودم  و دوستت داشتم

بغض گلویم را  گرفته است و آرام آرام پرپرم می کند

 

از مدتى که رفته اى ،  شب زنده دارت شدم و شمع وجودم را

 هرشب برایت از شب قبل نورانى تر

 

می کنم ، که مبادا اگر آمدى راه را گم کنى ...

آه

 

این دلم بود که آه کشید . ای امان از دست دل که

هر چه ترک  کردن تو را یادش مىدهم

 

از پیش عاشق ترت مى شود...آرزو

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فرار جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 05:15 ق.ظ

salam
farar nakonin inj a khobeee
mer300 byeeee

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد