هر لحظه دعا کردم تا اینکه تو بر گردی

یک عمر فدا کردم تا اینکه تو بر گردی

با یاد تو بردم سر در اوج پریشانی

خوا هش ز خدا کردم تا اینکه تو برگردی

تنهاشدم و خود را در وادی هجرانها

از همه کس جدا کردم تا اینکه تو بر گردی

ان لحظهء اخر را به یاد داری چه قسمی دادی

من نیز وفا کردم تا اینکه تو برگردی

می رفتی و ندیدی که به چه دردی گرفتار شدم

اکنون پس از ان قسم سال ها می گذرد  و من هنوز وفا دارم اما به گمانم قسمی که دادی هیچ  تو مرا هم فراموش کردی  و هرگز ندانی .....آرزو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد