| |
نفس می زند موج نفس می زند موج ساحل نمی گیردش دست پس می زند موج . فغانی به فریاد رس می زند موج !
من آن رانده مانده بی شکیبم که راهم به فریادرس بسته
دست فغانم شکسته زمین زیر پایم تهی می کند جای زمان در کنارم عبث می زند موج ! نه در دل هوس می زند موج . رها کن ، رها کن که این شعله خرد چندان نپاید یکی برق سوزنده باید کزین تنگنا ره گشاید
درین خاک ، روئید و بالید و بشکفت پس از مرگ بلبل ببینید چه خوش بوی گل در قفس می زند موج ! |
سلام ارزو خانوم واقعا دستت درد نکنه موندم چی بگم . ........
سلااااااااااام خوبین... بلوگ خوبی دارین... ولی یه خورده عکس و اینجور چیزا بد نی به کار ببری... بعدشم نوشته هاتون همش سفید بهود نتونستم بخونم... یا رنگه نوشته یا باک گروندت رو عوض کن... فدات... شاد باشی گلم... چون نتونستم بخونم نمیتونم نظر بدم... یا حق
سلام سلام سارا جون ممنونم .....مقصر من نبودم blogsky تقییر شکل داد اینجوری شد
سلام....تا حالا شده هیچی نتونی بگم.من برای اولین بار دیدم همه چی رو خودش گفته.تجربه جالبی بود.مهم نیست.همه اینه که زندگی(متاسفانه)هنوز ادامه دارد.خداااااااااااااااااااااااااافظی
تا حالا نشده هیچی نتونی بگم؟؟؟ اما شده هیچی نتونم بگم ((:
سلام شرمنده مطالب ثبت شده شما رو نتونستم بخونم.
سلام آری
قشنگ بود ولی با قبلیا فرق داشت اول شک کردم که درست اومدم ولی مثل اینکه....
به هر حال موفق باشی....رم
ارزو و وحید جان ما هنوز به شما سر میزنیم خواهش میکنم که شعرهای جدید بنویسید
سلام امیر جان چشم حتما....
سلام به نظر من وبلاگتون خوبه فقط دلم می خواست کسی بی معرفت نبود
سلام ممنونم . . .