زندگى سه چیز است :
اشکى که میخشکد
لبخندى که محو میشود
یادى که در فراموشى میماند
زمان در گذر است
قلب های میشکند
روح هایی تا ملکوت پر می کشند
و من اینجا
تنها شاهد گذر زمان خواهم بود
قلب با آشفتگى راه درمانش را فریاد میکرد
چشم با اشک آشفتگی قلب را درمان میکرد
نفس به اکراه میرفت و میامد...