زبان سکوت ..
یکساعت تمام ، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم ،
برویش نگاه کردم :
فریاد کشید که : آخر خفه شدم ! چرا حرف نمیزنی ، ؟
گفتم : نشنیدی ؟! .. برو !..