لب دریا برویم
ریگی از زمین برداریم
وزن بودن را احساس کنیم
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
بخوان به عشق خدا را
به هر زمان توانی...یا حق
شاید اینو شنیدی که زنان
در دل آری و نه به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
راز دار و خموش و مکارند
خانوما بهتون بر نخوره
حقیقت و گفتم
آه من هم زنی . . زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال
این من نیستم اشتباه نشه
مه قلب ابر .
ابر بغض باران.
باران اشک خدا.
خدا خالق آدمیان.
آدمیان مست غرور.
غرور شرمگین از وجود.
وجود اسیر تن.
تن آلوده به غم.
غم زاده ء من.
من اسیر تو.
تو اجین با درد.
آرزو