اى شب ، به پاس صحبت دیرین ، خداى را
با او بگو حکایت شب زنده داریم
با او بگو چه میکشم از درد اشتیاق
شاید وفا کند بشتابد به یاریم
آنها که کهن شدند و اینها که نوند
هر کس بمراد خویش یک تک بدوند
این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم و دیگر آیند و روند
سلام خوب من
نوشته هات قشنگه ولی وبلاگت خيلی سنگينه زيادگيرميکنه
منتظرنوشته های قشنگت هستم
به وبلاگ من يکسری بزن