بر بستر خاک چه آرام آرامیده ای
انگار سال هاست تو را با او پیوند زده اند
مسعودم برخیز و برون آی, بنگراین حال خراب ما را
بنگر بر این قلب و دیده های پریشان را
کنو به زمان ما یک سال است که رفته ای
اما خودت بگو پس کی خواهی بر گشت
هنوز چشمان ما به درتابوتت خیره مانده
که ناگه با معجزه ای در تابوتت باز شود
وتو لبخند زنان مثل همیشه بیرون آیی.....آرزو
بسیار عالیه ادامه بده