یادگاری  که ماندگار شد


رفت از دیده و بر دل ماندگار شد

*  *  *


مجوی باده و ساقر به کنج خلوت من


که مستی من بیدل به این سخنها نیست


  *  *  *


امروز که در دست توام مرحمتی کن


فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت