یادگاری  که ماندگار شد


رفت از دیده و بر دل ماندگار شد

*  *  *


مجوی باده و ساقر به کنج خلوت من


که مستی من بیدل به این سخنها نیست


  *  *  *


امروز که در دست توام مرحمتی کن


فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

نظرات 6 + ارسال نظر
حاجیه پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:51 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت ...
قشنگ بود موفق باشید

Sami پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:56 ب.ظ http://Celestial.blogfa.com


شعر زیبایی بود .
ممنون از اینکه به من سر زدی . راستی اسم من سامی نیست اسم من سمی هست . ((چشمک)) !
موفق باشی .
خدانگهدار

محمود شنبه 9 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:52 ق.ظ http://nooshdaroo.blogsky.com

سلام آرزووووووو .. من آپم .. میایی ؟؟؟

عروسک تو ...................... سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ب.ظ

بر سنگفرش خسته ی این ریل بی ترن

گفتی:«تو عاشقی!؟ به من این حرف را نزن!»

چیزی فراتر از غم و دلشوره های توست؛

این بغض های خسته و این شعر بی دهن

و .............

..::ســـــــوال::.. چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ http://3oal.mihanblog.com

سلام سلام... وبلاگ من هر بار با یه سوال جدید ( بعضی موقع ها عجیب!) به روز میشه... خوشحال میشم جواب تورو هم در مورد سوالام بدونم... مــــنــــتظرم...فدات

عروسک تو ... پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد