آخ

 

یک روز در آغوش توآرام گرفتم

 

یک عمر قرار از دل نا کام گرفتم

 

افسوس که چون لاله پر از خون جگر بود

 

جامی که ز دست تو گل اندام گرفتم

 

 از ساده دلی مشق وفاداری من شد

 

درسی که ز بد عهدی ایام گرفتم

 

امشب ز لبان هوس آلود تو ریزد

 

هر بوسه که من از تو به پیغام گرفتم

 

دور از تو در و دشت پر از نعره ء من بود

 

چون سحر به دریا ی تو آرام گرفتم

 

رسوا تر از آن کردمت ای دیده که بودی

 

داغ دل خود را ز تو بد نام گره زد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد