بگو باشه ؟

 

 اى لبانت قصه گوى شب هایم


 از طلوع دیدار ، با من


 در این شب بى جرقه ى خاموش

 
چیزى بگو!...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
کارو پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:29 ق.ظ

عزیزم خیلی باحال بود فدای تو آبجی کوچولوی خودم که خیلی واسم عزیزی . دوست دارم . موفق باشی

ممنونم خدانکنه داداش کارو مرسی از لطفت . یا علی داداش کارو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد